این اشک ها به پای شما آتشم زدند

شکر خدا برای شما آتشم زدند

من جبرئیل سوخته بالم، نگاه کن!

معراج چشم های شما آتشم زدند

سرتا به پا خلیل گلستان نشین شدم

هرجا که در عزای شما آتشم زدند

از آن طرف مدینه و هیزم، از این طرف

با داغ کربلای شما آتشم زدند

سیدحمیدرضا برقعی

نوشته جالبی از استاد محمدرضا حکیمی می خواندم که جملات زیر توجهم را جلب کرد. به خصوص که در این مدت چیزهای عجیب زیاد دیدم مثل دفاع یک روحانی از یک مفسد فی الارض:

اصولا اگر در هر جامعه ای عدالت اجرا شود مردم از نظر فرهنگی رشد می کنند. و جامعه ای که دارای رشد باشد مطالبات دارد؛ یعنی به هر چگونگی از نظر مدیریت و قضاوت و اقتصاد و رضایت نمی دهد و هر بازاری ، هرگونه نرخ گذاری و هر گونه رفتار با انسان را نمی پذیرد. ملاک جامعه آگاه مطالبات آن جامعه است.

و السلام علی من یخدم الحق لذات الحق، و یدعو الی اقامه القسط و العدل...

قلاده های طلا شلیک به نقطه ای امن...

قلاده های طلا با تمام نکات مثبتش بیشتر فیلمی برای آیندگان است. چرا که بیشتر به روایتی مستند از وقایع انتخابات 88 پرداخته است و اگر از معدود معیارهای سینمایی اش چشم بپوشیم کاملا اثری مستند است. نکته دیگری که به چشم می آید عملکرد ضعیف موسیقی در فیلم است. همانطور که فضای داستان و صحنه می تواند به مخاطب حسی را القا کند موسیقی هم چنین توانایی دارد اما موسیقی قلاده های طلا اولا بسیار کم رنگ و کم تأثیر است و همان حس موجود در پلان را بازتولید می کند و نه کاری فوق آن.

به هرحال باید اعتراف کرد ابوالقاسم طالبی با این فیلم فصل جدیدی در سینمای ایران گشوده است و فضای امن سینما را از سیاسیون سلب کرده. پس هر لحظه ممکن است اسم شما هم برده شود آقای ...

کتاب " جنبش های اسلامی معاصر شمال آفریقا" علی رغم نام جذابش، از آن دست کتاب هایی بود که به سختی پیش رفت. روند کند پرداختن به جغرافیا، بیان پایان نامه ای کتاب و اشکالات متعدد چاپی از نقاط ضعف کتاب بود. با توجه به این که کتاب در سال ۸۹ چاپ شده اگر ناشر ( بوستان کتاب قم) تجدیدنظری بر این کتاب می داشت، با توجه به تحولات دو سال اخیر، این عنوان یکی از منابع مرجع درباره انقلابات شمال آفریقا می شد.