رفته ام منزل برادرم.کتاب را در قفسه کتابخانه شان می بینم و کلی ذوق می کنم. کتاب را از او امانت می گیرم و با کمال تعجب می بینم که کتاب را خودم به عنوان هدیه تولد از نمایشگاه برایش خریده ام!!!

این ها همه اول ماجرای خواندن کتاب " مسیح در شب قدر" بود. کتابی که در خندوانه هم معرفی شد. و چقدر برای من لذت داشت که مثل قدیم تر ها در دو روز حدود 400 صفحه از کتاب را خواندم. یکی از زیبایی هایی کتاب روایت هایی است که از زبان اشخاص مختلف در هر بخش از کتاب آمده است. نمیدانم آیا واقعا توصیف هر کدام از این شخصیت ها از زبان خودشان آمده است یا تدوین کننده کتاب چنین خوش سلیقگی به خرج داده، ولی هر کدام باشد کتاب دیدار خانواده شهدای آشوری و ارمنی با حضرت آقا را خیلی دلنشین و شیرین کرده. همان طور که این دیدار برای آن خانواده ها شیرین بوده.

چندروزی هست که دلم می خواهد بر مزار شهدای آشوری و ارمنی میهنم حاضر شوم...