حمامی برای روح
اگر بخواهم درباره کتاب "حمام روح" چیزی بنویسم برخلاف تمام کتاب ها درباره دو نفر خواهم نوشت: جبران خلیل جبران، نویسنده و سیدحسن حسینی، مترجم مرحوم کتاب. البته قبلا مختصرا به سیدحسن پرداخته بودم، اما آن پست مجمل برداشتی بود از شیوه نگارشش و نه منش ترجمه اش.
جبران خلیل جبران( 1883-1931م) هم مثل همه نویسندگان لبنانی که می شناسم یک خصیصه بارز و مهم دارد و این خصیصه به نوعی انعکاس بافت اجتماعی لبنان است. وجود ادیان و طوایف گوناگون در مساحتی کمتر از یک پنجم ایران ناگزیر شهروند لبنانی را به نوعی زندگی مسالمت آمیز مجبور می کند ( البته اگر این آرامش را از خارج به هم نزنند). حال برخی به همین سازگاری اکتفا می کنند و بعضی دیگر یک گام جلوتر برمی دارند و نکات مثبت و قابل تأمل هر دین را برمی گزینند تا وارد زندگی خود کنند. جبران از گروه دوم است.

به روایت سیدحسن، روح جبران روحی خداجوست و تعهد همواره او به «عقیده» باعث شده که حتی یک سطر هم به انگیزه هوی و هوس و بر سبیل تفنن ننویسد!
روایت منصفانه سیدحسن به همراه ترجمه خوب( که نشان دهنده قوت مرحوم سیدحسن در بحث ترجمه است) تصویر جبران را در ذهن مخاطب تصویری صحیح منعکس می کند.خواننده نه انتظار اسلام محض از جبران مسیحی پیدا می کند و نه با برخی عبارات ملحدش می شناسد!

جملات پایانی مقدمه کتاب به قلم سیدحسن حسینی را حسن ختام این مطلب می دانم:
این ترجمه ناچیز را به پاس احترامی که این هنرمند مسیحی برای اسلام و بزرگان تاریخ اسلام قائل است، به روان پاک شهدای مسیحی میهنم، گلهایی که در راه دفاع از نونهال این باغ سربلند پرپر شدند، تقدیم می کنم.
خداوند هردو را بیامرزد...
من ایرانی ام، آرمانم شهادت...